ژورنالیست سیاستزده

فرهاد حقیار
ژورنالسیم و سیاست، ارتباط تنگاتنگی باهم دارند. گاهی عرصه سیاست متأثر از عملکردهای ژورنالیستان میشود و زمانی کارهای ژونالیستان متأثر از فعالیتهای سیاسی. سیاست در واقع پدیدهای نسبتا مغلق برای مردم عام است. شهروندان افغانستان شاید آگاهی سیاسی داشته باشند ولی دانش سیاسی برای درک مسائل خرد و کلان را که توسط سیاستمداران عرضه میشود ندارند. آگاهی سیاسی را که مردم حاصل کردهاند، بر اثر تلاشهای رسانهها و ژورنالیستان بوده است. در یک تصویر کلی و عامیانه، سیاست برای مردم عام به معنای دروغگویی و نیرنگ، و ژورنالسیم و رسانهها به معنای حقایق و واقعیتها است. پرسشی که ذهن نویسنده را برای نوشتن واداشته این است که وقتی سیاست درون ژورنالسیم رخنه میکند چه اتفاقی رخ میدهد؟
جان تادوس دالن، ویراستار روزنامه تایمس لندن (۱۸۴۱-۱۸۴۷) تعریفی جالبی از ژورنالسیم دارد. او میگوید نخستین مسئولیت رسانه، گرفتن سریع و دقیق اطلاعات یک واقعه است. بعد نشر و یا افشاسازی آن است تا آن اطلاعات مال مردم شود. وظیفه رسانهها سخن گفتن است و وظیفه دولتمردان خاموشبودن است. دولتها باید با همدیگر بهگونه محترمانه برخورد کنند، هرچند که اعمال و رفتارشان خصمانه و احمقانه باشد. ولی خوشبختانه، رسانهها همچون مجبوریتی ندارند. تاکنون تعریفهای مختلفی در مورد ژورنالسیم خواندهام اما تعریف دالن، بسیار جامع و دقیق است. رسانهها و سیاستمداران، هر کدام راه خودشان را دارند. در عصر کنونی، رسانهها پدیده بسیار قدرتمند محسوب میشوند. به همین دلیل، سیاستمداران مشتاق در مشتگیری رسانهها و خبرنگاران هستند.
به باور آرچنا سینگ، استاد ژورنالسیم و ارتباطات دانشگاه پنجاب هندوستان، یکی از موانع قویای که سبب مختلشدن کار خبرنگاری مخصوصا خبرنگاری تحقیقی میشود، ورود سیاست در ژورنالسیم است. وقتی سیاست با خبرنگاری رفیق میشود، تضاد و اختلاف را درون ژورنالسیم بهمیان میآورد. خبرنگار یک رسانه از یک حزب حمایت میکند و دیگری از حزب دیگر. خبرنگاری که به حزب مخصوص خودش نظر دارد، چشمانش بر حزب دیگر کور است. در همچون حالت فکر میکنید چه اتفاقی رخ میدهد؟ بهنظر من، باید خود را برای ادای جنازه خبرنگاری و دفن آن آماده کنیم. رسانه باید عادل باشد، صادق باشد، مسئول باشد و از همه مهمتر، رسانه باید از فساد و مسائل کثیف دیگر پاک باشد. وقتی خبرنگار ما حزبی باشد، وقتی رسانه ما توسط سیاستمداران حمایت شود، فکر میکنید این مشخصههای رسانه واقعی را خواهند داشت؟ برعلاوه در همچون شرایط، ما توسط خبرهایی بمبارد میشویم که تلاششان برای ثابتساختن حقانیت دیدگاه خود و غلط ثابت کردن حقانیت و دیدگاههای جناح مخالف است. همینجا است که جامعه به سمت قطبیشدن سوق میابد. آخرین انتخابات ریاست جمهوری را به یاد بیاورید؛ جامعه ما از بین نصف شده بود. گروهی که عبدالله را میپسندیدند، اشرف غنی برایشان از هر لحاظ هیچ بود و برعکس. آیا همچون تفکر یکجانبه خود به خودی خلق میشود؟ نخیر! یکی از نیروهای که زمینه همچون وضعیت را مساعد ساختهاند، همین خبرنگاران سیاستزده بودند. رسانههایی که جز پروپاگندا چیز دیگری عرضه نمیکردند. شک نکنید، هر رسانه و یا خبرنگاری که یکجانبه فعالیت میکند و دیدگاههای مختلف قضایا را نشر نمیکند، کارش مربوط به ژورنالسیم نیست، محصولش خبر نیست، بلکه پروپاگندای مطلق است.
خبرنگار سیاستزده، به یک بازیچه تبدیل میشود. شما (خبرنگاران) شاید به راحتی حزبتان را تغییر ندهید اما سیاستمداران به آسانی از یک حزب به حزب دیگری میروند. صبح با یک گروه و شب امکان دارد با گروه دیگری پیمان ببندند. اینجا شما تنها میمانید. درون مخمصهای که نمیدانید چه کار کنید. فرض کنید شما از حزب (گروه سیاسی) حاکم حمایت میکنید. شب تا صبح برایش مطلب مینویسید و ذهنیت مردم را تسخیر یا حتا مخشوش میکنید. در انتخابات، یکباره گروه اپوزیسیون برنده میشود؛ شما چه کار میکنید؟ گروهی که شاید روزانه دهها مطلب علیه آن نوشتید حالا حاکم کشورتان شده است. یا حتا عکس این قضیه نیز امکان دارد. از اپوزیسیون حمایت میکنید و شب تا صبح علیه دولت حاکم مطلب مینویسید. دانشمندان ژورنالسیم و ارتباطات، برای رسانهای که دنبالهرو یک گروه خاص باشد اصطلاح “Lapdog” را به کار میبرند. معنایش را خودتان جستوجو کنید. پرسشهای فراوانی است که باید در مورد آن همهی ما فکر کنیم. وضعیت ژورنالسیم در همچون حالت چگونه خواهد بود؟
پیامدهای ژورنالسیم سیاسیشده
اتفاق و یا واقعهای بسیار بسیار مهمی رخ میدهد. شما منحیث رسانه مسئولیت دارید تا آن واقعه را تحت پوشش قرار دهید. فرض کنید واقعه مربوط فساد گستردهای است که زندگی هزاران شهروند بیچاره را متأثر ساخته است. شما نمایان ساختهاید که چشم و گوش مردم هستید. اتفاقا این فساد مربوط سیاستمداری است که شما پیرو آن هستید. در این شرایط چه میکنید؟ در بسیاری حالات، خبرنگاران محترم از پوشش همچون قضایایی چشمپوشی کردهاند. با آنکه ادعای چشم و گوش مردم را یدک میکشیدند، اما خود را به کوری و کری زدهاند. پس یکی از عواقب خطرناک ژورنالسیم سیاسیشده، از دستدادن عمدی گزارش همچون واقعات مهمی است که زندگی شهروندان را متأثر میسازد.
خداحافظی با گزارش واقعیتها و روآوری به دروغگویی و پروپاگندا پیامد دیگر آن است. بهگونه مثال، شما از فلان سیاستمدار حمایت میکنید، صبح یک حرف جالبی زد و شما هم بسیار سریع و کلان آن را پوشش دادید. در واقع مسأله را بزرگنمایی کردید. عصر، این شخص چیز دیگری میگوید که خلاف حرف صبحاش است. شما نیز این مسأله را دوباره به گونهای پخش میکنید که توجیهی برای حرف صبحتان داشته باشید. دروغگو نشدید؟
شما سیاستمدار نیستید؛ خبرنگار هستید. وقتی شرایط سیاسی تغییر کند، سیاستمداران تغییر جهت میدهند. آن زمان شما چه میکنید؟ سیاستمداران میتوانند با نیرنگ و فریب، حرفهایی به خورد مردم بدهند. اما شما خبرنگار هستید. شما ادعای خدمت به مردم و گزارش واقعیتها را دارید. اگر مردم از شما بپرسند، چه جوابی برای آنها دارید؟
خبرنگاران وظیفه دارند تا مخاطبانشان را در زمینه دانش و آگاهی سیاسی نیرومند سازند. واقعههای مغلق سیاسی را بهصورت آسان و قابل درک برای مخاطبان ارائه کنند. گاهی برای تقویت نظام وظیفه دارند تا واقعهها را بهگونه مثبت ارائه کنند. گاهی هم زاویه دیدشان خنثا است و همه زوایا را انعکاس میدهند. بهعنوان دانشجوی این حرفه، سخن آخرم برای خبرنگاران سیاستزده این است که ایدئولوژی نباید مقابل بیطرفیتان قرار بگیرد. حداقل همین مسأله دست خودتان است. شما میتوانید جنبه بیطرفی و انصاف را انتخاب کنید. ژورنالسیم را ستون چهارم دموکراسی مینامند، اگر با سیاست رفیق شدید، ستون چهارم را لرزان خواهید کرد. چه فکر میکنید؟