معرفی و نقدی بر افغانستان در مسیر تاریخ

مطالعه کتاب افغانستان در مسیر تاریخ (Afghanistan Throughout The History) تألیف فاضل دانشمند، میر غلاممحمد غبار ایمان و امید خواننده را به تودههای مبارز، به نقشآفریننده دگرگونکننده و دوران ساز خلق، قویتر و راسختر میگرداند.
روی هم رفته این اثر ارزشمند و ارزنده تاریخی از لحاظ شیوهی نگارش، طرز بیان، محتوب و مضمون کاوشهای دقیق و مستند، موضعگیریهای وطنپرستانه و نقدهای همهجانبه آن به نظر ما آموزندهترین، الهام بخشترین، تکان دهندهترین و عبرتانگیزترین اثر تاریخی مدرن در نیمه اول قرن چهاردهم هجری در افغانستان است.
تاثیر معنایی و سیاسی کارنامهها و نبردهای عادلانه اجتماعی و قیامهای دلاورانه تودههای مبارز و وطنپرست هر خواننده را الهام، انتباه و توانایی میبخشد تا قادر به درک جامعه، طبقات و اقشار متخاصم اجتماعی محافل و رجال کشور و موفق به شناخت میراثخواران استعمار کهن و لانههای داخلی وابسته به امپریالیزم گردند.
مطالعه این اثر با ارزش تاریخی برای هر شهروند وطندوست افغانستان و به خصوص برای هر شخصیت ملی، دموکرات و ترقیخواه، ستودنی و خواندنی است که تجارب تاریخی ارزنده را در دسترس علاقهمندان تاریخ جامعه و نهضت ملی و دموکراتیک میگذارد.
آکادمیسین دستگیر پنجشیری در نتیجهگیری کتاب نقدی بر اثر افغانستان در مسیر تاریخ تألیف فاضل دانشمند، میر غلام محمد غبار که تابسان ۱۳۹۶ خورشیدی از سوی نشر پرند در کابل اقبال چاپ یافت، سفارشی دارد به دلبسته گان، محققان و مؤرخان امروز و آینده کشور، به مقصود شناخت بهتر تاریخ، کار و مبارزه ی تودههای خلق در امر کاوشهای ریشهدارتر و پر دامنهتر و توصیهیهای خود را، تداوم تحقیقات علمی، متناسب به شرایط موجود و بر پایهی موازین و اصول پذیرفته شدهی مترقی، غنامندی علم، دانش، فرهنگ و تاریخ خلق افغانستان خلاصه مینماید.
«ریسرچ»های تاریخی عمدتاً به تحقیقات جامعه اشاره دارد، قوت و ضعف را آشکار کرده و به نتایج همزیستی در جوامع بشری تأکید میورزد. از دیدگاه اسلوب حقوقی، حق فرهنگی عبارت است از دسترسی هر شخص برای مشارکت فعال در حیات فرهنگی.
با این حال تمام این گونه حقوق، به تعاریف روشنتری نیاز دارد و به هنگام تدوین سیاستها بایستی مورد توجه قرار گیرد و به بازنگری و بازاندیشی بیانجامد.
در حوزه پژوهش به همان نسبت که پیشروی میکنیم، چشماندازمان دورتر میشود. پژوهش، همیشه ناکامل است. تحقیق به دست اندرکاران آکادمیک جولان میدهد که تحقیقات شان را برای اهداف مشترک به کار گیرند و نتیجهی حاصله یعنی محصول را که در برگیرندهی اجزای آن میباشد، ارایه دهند.
با توجه به آنچه که در فوق درج گردید میشود گفت که موضعگیریهای مؤرخ فاضل دانشمند، ملی و تودهای در جهت آزادی ملی و ترقی اجتماعی متکی بود. با چنین درک و تشخیص وطنپرستانه، ایشان ثمرهی زندهگانی علمی خویش را به میهن دوستان افغانستان اهدا نموده است.
غبار، مؤلف این اثر با ارزش تاریخی حقایق آموزندهی را به شایقان علم تاریخ پیشکش و از حاکمیت عوامل استعمار و مناسبات کهن فیودالی که عامل تبعیضات جاهلانه و تعصبات جابرانه، استثنا طلبی و ستمهای طبقاتی تلقی میشوند، گلایه دارد.
در پژوهشهای جالب و ایجادگرانهی مؤرخ شهیر کشور، مطالبی تازه گی دارند که برای آموزگاران رشتهی تاریخ و جغرافیا از اهمیت فراوان برخوردار میباشد. مؤرخ محترم به حل مسأله کوچیها توجه بسیار مبذول داشته و رفع مسئله کوچیهای سرگردان را از مباحث مبرم حیات اجتماعی میداند.
کاستیهایی در ارایه آمار و ارقام مرتبط به نفوس، زبان، لهجه، اقوام و غیره، ذهن کنجکاوی علاقهمندان مطالعات تاریخ را به خود جلب میکند. امید در چاپهای بعدی این نقیصه برطرف شود. تاریخ نگار بزرگوار برای حل تضادهای آشتی ناپذیر اجتماعی، تماس گرفته و راه حل آن را اصلاحات عمیق ارضی وانمود میکند.
پیرامون شرایط ذهنی در اثر افغانستان در مسیر تاریخ با ایجاز، روشنی افکنده شده و اثرگذاری مثبت و منفی آن را به صورت شیوا بیان کرده است که این خود خدمت بزرگی برای نسلهای آینده پنداشته میشود.
مؤلف حیات سیاسی، اجتماعی مردم و ماهیت طبقاتی این اقشار جامعه را به اصول جامعهشناسی علمی، واقعبینانه ارزیابی و ارزشیابی نموده است که مطالعه آن به وجدانهای خفته و سرخورده، چون تازیانه ضربه وارد آورده و میتواند تکانهی جدید به وجود آورد.
وضع فرهنگی کشور نیز یکی از عناوین برجستهی این اثر تاریخی است که احصائیههای غمانگیزی را بازگو میدارد و پردههای سیاه ریاکاران منافق را افشا میکند و میتواند مایهی خجلت نظامهای حاکم ارزیابی گردد.
در عرضه خدمات صحی، ارقام و حقایق خجالت آوری در این نهادها و مؤسسات ارایه گردیده که مایه سرافکندهگی میباشد. ساختارهای زمین داری در این اثر به گونهی رسا نگارش یافته و مرتبط به آن نقدهای گستردهی نیز مشاهده میشود.
وضع صنایع، علل کندی رشد نیروهای تولیدی و مراکز عمده صنعتی، مفاهیم خیلی عمدهی هستند که به آنها پرداخته شده است. مرتبط به تجارت خارجی، علتهای کاهش صادرات حقایق انکارناپذیری را مؤرخ افشا مینماید و از برخورد غیرمسوولانه حکومات، بیباکانه و جسورانه انتقاد کرده است. تحلیلهای همه جانبه این مؤرخ، انگیزه ی را در شخصیتهای ملی برمیانگیزد و مو را در اندام، راست کرده و آنان را فرا میخواند تا علیه بیعدالتی بیاستند.
درونمایهی این اثر به مقیاس ملی و بینالمللی، بیانگر حقایق تلخی است که نیروی کار زحمتکشان، به منظور بقای زنده گی لوکس و پر تجمل مشت ناچیز دلالان وابسته به امپریالیزم، استهلاک میشوند و سمت و سو مییابند.
میر غلام محمد غبار، افغانستان را به مثأبه یکی از کانونهای تمدن و فرهنگهای کهنسال در آسیا به تحلیل گرفته و آن را نقطهی تلاقی تمدنهای شرق و غرب میداند. کارنامههای باستانی نیاکان این سرزمین را این دانشمند تا ۲۰ هزار سال قبل از میلاد حدس میزند.
زنده یاد غبار، جهت ترغیب نسلهای امروز و فردای افغانستان این سرودههای زردشت را مشت نمونهی خروار پیشکش کرده است: “خشم باید باز داشته شود. در مقابل ستم از خود مدافعه کنید.”
در این اثر لشکرکشیهای هخامنشیان ایران و سکندر یونانی در کشور پهلوانان به تصویر کشیده شده است که مؤرخ مرتبط به آن مباحث سودمندی را فراهم دیده است.
زوال امپراطوریهای خارجی و پیدایش دولتهای مستقل، ترکیبی از تمدن یونان و ظهور دولت یونان باخترِی و اوضاع اجتماعی و فرهنگی آن دوره، همه مباحثی است که ضرورت به توضیح ارزشهای فرهنگی دارد و به طور کلی در موارد احوال فرهنگی و سیاسی معلومات میدهد.
در بخش دیگر این اثر به پیدایش دولت ساسانی ایران، قطع راه ابریشم و مناسبات چین و روم، طرف مطالعه جامعه شناسانه قرار داده شده، آنچه به طور خاص از اهمیت لازم برخوردار است همانا اطلاعات موثق در باره پیدایش یفتلیها، ساسانیان و مناسبات در حال رشد رژیم فیودالی در کشور میباشد.
بخشی از افغانستان در مسیر تاریخ به رویدادهای آسیای مرکزی، کوهها، دشتها، مردمان، ترکان عثمانی و پادشاهان ساسانی ویژه گردیده است.
استیلای اعراب و قیامهای مردم افغانستان از سده ۷ الی ۹ میلادی از مباحث هیجانانگیز و الهام بخش ایست که به طور کلی شرایط عینی، داخلی و خارجی، علل ظهور و گسترش آئین اسلام و پیدایش دول مستقل را به نحوه ی عالمانه و خالی از تلقینات تنگنظرانهی خرافی و تعصبآمیز تحقیق و ارایه کرده است.
مؤلف سرشناس، به معرفی عوامل و شرایط مساعد خارجی، گسترش نفوذ سیاسی و دینی عربها پرداخته است و از شیوهی نفوذ دینی و ماهیت آن و طرز برخورد سپاه اعراب در این خطه سخن میراند. در بخشی دیگر آن از حاکمیت اعراب و نحوهی برخورد فرماندهان عربی با ملل مغلوب و جنبش مقاومت جویانهی مردم کابل، سند و بلوچستان علیه اعراب در برابر حکام ستمگر منجمله حجاج را به بررسی میگیرد.
شرایط و انگیزههای دولت مستقل به رهبری ابومسلم خراسانی و دسیسههای دربار عباسی علیهی نامبرده و ترور این قهرمان خراسانی و پیروزی طاهر فوشنجی، صفحات دیگری از این اثر گرانبهاست که با آنها نیز پرداخته شده است.
چیستی عیاران و نبردهای آنان علیه ستمگران و گردنکشان در باره تشکیلات و خصال طبقاتی آنها نیز یک رشته حقایق تاریخی جالبی مشاهده میشود که همانا اطلاعات موثق در مورد کاکههای کابل، قندهار، ماورالنهر، ترکیه و کشورهای عربی میباشد.
زمامداران صفاری، مناسبات دربار آنها و دربار عباسیان با توجه به اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تشکیلاتی، اداری و قضایی ریشه یابی شده و مطالب جالب توجهی در آن به نظر میخورد.
حمایت دربار سامانی از جنبش فرقه اسماعیلیه و پرداخت به ساختارهای اداری، قضایی و اجرائیوی، همه و همه حقایق جالب ایست که بدون ذره تردید، تصویر دقیق افغانستان را در یک مرحله معیین از تکامل تاریخ به صورت مشخص بازتاب میدهد.
پرداختن و عطف توجه به کانونهای بازرگانی، صنعتی، احداث بند و نهر، تأسیسات پیشهوری، رونق ادبیات و به طور کلی هنرهای زیبا، ایجاد سازمانهای دولتی، برخورد خشن دودمان غزنه با انجمن سری اخوانالصفا این گروه آزاداندیش و جریانات فکری دیگر یک رشته حقایقی است که حاکمیت سلاطین غزنوی را به معرفی میگیرد.
چون نویسنده اثر افغانستان در مسیر تاریخ از سازمانهای جاسوسی، فراوان رنج برده است مبتنی بر آن در بخش دیگری از پژوهشش با قوت به توضیح دیوان جاسوسی دوران غزنویان پرداخته، خشم و نفرت عمیق خود را بازگو داشته که مطالعهی آن احساسات شریفانهی نسل جوان را علیه چنین بیدادگریها بر میانگیزد.
کاربرد واژهگان تعصب و عصبیت در جاجاهی این اثر ارزشمند که مفاهیم جداگانه و مستقلی را در لسان عربی افاده میدهد، التباس شده، پیشنهاد میگردد تا در چاپهای بعدی به رفع آنان پرداخته شوند.
پیدایش حاکمیت و غلبه سلجوقیان، حدود قلمرو آنها، مناسبات و تجارت این دوره و روابط شان با زمامداران غوری و آتش زدن شهر غزنه و داستان غمانگیز علاوه الدین جهانسوز، نفوذ بردههای خانه زاد در دربارهای شان، ماهیت و پوسیده گی این گونه نظامهای قرون وسطایی را آشکار میسازد.
ظهور دولت مقتدر خوارزم، مناسبات این حاکمیت با خلافت بغداد و چنگیز، جاه طلبی، خرافه پسندی، تکبر و کوته نظری سلطان کودن این خانواده، اطلاعات سودمندی را در اختیار خواننده میگذارد.
اوضاع اجتماعی افغانستان از ظهور اسلام تا حمله چنگیزخان، عنوان برجستهی دیگری است که پیآمد فروپاشی نظام برده گی و پیدایش رژیم فیودالی و بیانگر زنده گی پیشه وران تحت ستم گوناگون بود.
شهرها را به مثأبه مراکز نظامی، سیاسی، بازرگانی، فرهنگی و ساختمانی مطرح و این گونه شهرها را با شهرهای قرون وسطایی شرق و غرب مقابله کرده و به تجمل حیرتانگیز دربارها، شیوهی زنده گی آنها و نابرابری حقوقی تأکید میورزد که این همه مفاهیم خیلیها سودمند را به صورت جالب شرح میدهد.
در فرازی از این اثر، مؤرخ از جایگاهی کاردانان پیشرو به نیکویی تذکر داده است و با شهامت وصف ناپذیری از این پاسداران نور و دانش در خم و پیچ تاریخ، جانبداری کرده و دستاوردهای علمی را به نسلهای بعدی به معرفی گرفته است. همچنان به منابع عمده عرفان اسلامی پرداخته و علل پیدایش اندیشههای صوفیانه و شرایط رونق این گونه نگرش را مؤلف به تحلیل گرفته و در بیان آن راه اطناب را پیموده است.
عامل عمده کندی و توسعهی رو به رشد آموزش و پرورش را مؤرخ بزرگوار به ماهیت تنگ نظرانه و فاقد نوآوری و تقلیدی منسوخ به این گونه احکام نسبت میدهد که بر شعور و روان اکثریت عظیم مردمان کشور حاکم است و موجب تعظیم در برابر نیروهای حاکم و دربارهای مستبد شده است و نیز به دوران فقر علم و فلسفه بر میگردد که جوهر آن را تقلید و ثبات پرستی احتوا مینماید.
هجوم مغل و مبارزه مردم افغانستان بحث خیلی غمانگیز و در عین زمان الهام بخش است که به حاکمیت چنگیز در آسیای میانه، عقاید و خصایل او، قوانین چنگیز و ضربات هلاکت بار وی به صورت واقعبینانه اشاره دارد و به افشای خصلت تسلیمطلبانهی ملاکان، تاجران و روحانیون نیز پرداخته است.
تسلط بیچون و چرای آل چنگیز بر مقدرات مردم زحمتکش، بیدادگری آنان در محضر عام و انواع شکنجه، تعذیب و مطالب دیگر مستند بر اسناد و مدارک موثق تاریخی با همه بیطرفی، کاوشهای عالمانهی مؤرخ را به اثبات میرساند.
شمشیر جلادان و قصابان تاریخ به صورت قطع، روح شکست ناپذیر مردم را مغلوب نمیتواند و پایمردی آل کرت در هرات در برابر یورش چنگیزخان یکی از نمونههای این ادعای میباشد که شمع لرزان فرهنگ و تمدن کشور را به دست گرفته و کوشیدند آن را احیا کرده و تکامل بخشند.
یکی از مباحث با ارزش دیگر این اثر تاریخی، به هجوم تیمور اختصاص یافته که نشانگر خصایل و علاقهمندی او به زن، فرزند، اهانت و لگد مال کردن آبرو و تاخت و تاز به کرامت رعایا وانمود شده که هیچ مؤرخ تا کنون به افشای آن با این اسلوب شیوای تاریخ نگاری نپرداخته است.
احیای دولت کورگانی مغولی، تمرکز شاهرخ در هرات و پیشروی او در سمرقند، عراق و ایران، رونق و فرهنگ این دوره، فضل پروری گوهر شاد بیگم و توجه به رویدادهای سده ۱۸ تا ۲۰ میلادی در جمع اقداماتی میباشد که مؤرخ این مرحله را زوال فیودالی و پیدایش بوروژوازی دانسته که ارزیابی او از دقت لازم برخوردار میباشد.
حملات تجاوزکارانهی چنگیز و تیمور لنگ، ضربات و پیآمدهای ناگوار روانی از خود به جا گذاشت و گرایش بیعلاقه گی و بیزاری به زنده گی، ترک دنیا و نفوذ اندیشههای خرافی را در حافظهی مردم جا زد که در فرجام امیرعلی شیر نوایی بر همهی نابسامانیهای فرهنگی و هنری غلبه نمود و به بازسازی و احیای زبان فارسی، ترکی و توسعهی امور خیریه کوشید.
رویدادهای سیاسی افغانستان در دوران فروپاشی اقتدار متمرکز تیموری، ظهور دولتهای صفوی، مغولی هند و شیبانی در ماورالنهر و تجزیهی افغانستان میان این دول که ثمرهی کار و زحمات هزاران انسان شرافتمند بود، بنا بر خیانت اربابان طوایف، راهی انحطاط پیمود و سرکوب گردید.
عقبمانی مادی و فرهنگی جامعه و یک رشته حقایق دیگر را مؤرخ به شیوهی مؤجز تحلیل و ارزیابی نموده و اشاره به تأدیه مالیات سنگین، جنگها که بلاهای مزمن در رژیمهای صفوی، شیبانی و مغولی نیز دارد، مواردی بودند که طرف مطالعه قرار گرفته است.
ماندگارترین تلاشهای علمی مؤلف این اثر با ارزش تاریخی همانا اطلاعات دقیق و معتبری است پیرامون نهضتهای آزادیخواهانه و درباره نامهای پشتون و ریشه تاریخی این نامها و تحولاتی که در حدود و ثغور این سرزمین تاریخی به وقوع پیوسته اند.
مطالب سودمند دیگری که عامل سرکوب جنبشهای سیاسی به وسیلهی روحانیون و شخصیتهای مرتجع ارزیابی شده است نیز تضاد اساسی این عصر را بر ملا میسازد و نسل امروز و فردا را به معامله گری این سربرآوردهگان و متنفذین بیش از پیش آگاهی میبخشد.
مبارزات خانواده هوتکی، سربرآوردهگان غلجایی و ابدالی علیه دولت صفوی و مقاومت آنان بر ضد استبداد گرگین بعد از چندین قرن آشفته گی، به سلطنت ۳۰ ساله هوتکیان نقطه پایان گذاشت و شرایط مساعد را برای ظهور یک نظام متمرکز ایجاد نمود.
مؤرخ با ارایه حقایق فراوان تاریخی، مینویسد که مطالعه این واقعیتهای سرسخت برای رزمندهگان تاریخ معاصر افغانستان سودمند میباشد. شایان ذکر است که فصل آخر افغانستان در مسیر تاریخ، الهامدهندهترین، مهیجترین و غمانگیزترین برگهای مبارزات مردمان باهم برادر کشور بوده و در این بحث، حقایق کاملاً به شیوه انقلابی و تکان دهنده به تحلیل گرفته شده است که در برگیرندهی عناوین برجستهای است که به شیوهی نقادانه نوشته شده است.
آنچه که در این بخش خیلی آموزنده و لازم به یادآوری است، برخورد انتقادی و واقع بینانهی مؤرخ به اشتباهاتی میباشد که عامل تضعیف قوم سلحشور هند و سرکوب آنها گردید که یکی از علل نفوذ استعمار انگلیس آن را بر میشمارد.
خانه جنگیها، برادرکشی شهزادهگان ابدالی، دسیسههای استعمار و سایر گماشتهگان آنان که از گریبان خلقهای برادر، سر بیرون کردند همه صفحات انتباه دهنده و عبرتانگیز برای نسلهای امروز و فردا محسوب میشوند.
مؤرخ وطن در بخشی دیگر و تحت عنوان مستقل دیگری، کلیه مزاحمتها و سیاهکاریهای انگلیس و مزدوران گوش به فرمان آنها را فاش و رسوا نموده است و به این باور است که این مزدوران، باشههای دست آموز از گذشتههای دور با استعمار در ارتباط بوده اند و اکنون نیز با اشرافیت فیودالی پیوندهای سیاسی و خویشاوندی نزدیک دارند. این همه واقعیتهای انکارناپذیری است که با شورانگیزترین شیوهی تاریخنویسی، نوشته شده و رازهای سر به مهری است که تا کنون از چشم مردم پنهان نگهداشته شده است.
تشکیلات خانواده محمدزایی، نفوذ استعمار، حاکمیت پسران سردار پاینده محمدخان بارکزایی در کرسی اقتدار سیاسی، حملهی رنجیت سینگه، موقف افغانستان میان دو قدرت استعماری و پدیدههای مزمن اجتماعی چون: زبانی، نژادی، قومی، قبیلهای، طایفهای، منطقهای و ستمهایی که به مردم تحویل داده شده، اسنادی موثق و حقایق کاملاً بکر و تازه ایست که محور پژوهشهای مؤرخ شهیر کشور میر غلام محمد غبار را تشکیل داده است.
مشی سیاسی دولت تزاری در افغانستان، نقشههای توسعهطلبانهی دولت تزاری در کشور و هند و مناسبات دوستانه این دولت با امیر شیر علی خان، بیداری و تامین استقلال سیاسی افغانستان، ایران، هندوستان و اوج نهضت ملی و رهایی بخش خلقهای مبارز این منطقه جهان همه مباحث ارزنده این بخش است که درک این مباحث از این جهت برای مبارزان ملی و نیروهای ترقیخواه میهن حایز اهمیت فراوان است و کسب برجسته گی مینماید که برای شناخت عوامل کندی رشد و عقب مانده گی مادی و فرهنگی و همچنان به خاطر شناخت قوانین تکامل جنبش، جامعه و عوامل عمده ترقی، تشخیص شرایط ملی و بینالمللی و شرایط درونی و بیرونی اصولاً ضروری به نظر میرسد.
اما تاکتیک و استراتیژی انگلیس و نحوه برخورد توطئه گرانه و تفرقهافگنانه انگلیس در افغانستان کاملاً با اشکال دیگری بوده است که مؤرخ نامدار وطن در بخش دیگر و زیر عنوان مستقل دیگر کلیه سیاهکاریهای انگلیس و مزدوران گوش به فرمان آن را به دقت فاش و رسوا مینماید. شیوه بسط نفوذ انگلیس، معاهدات شرم آور شاه شجاع، امیر دوست محمد خان، امیر یعقوب، امیر عبدالرحمن خان با دولت بریتانیا و افشای پیوند کثیف عدهای از این افزارهای مزدور که از دیرباز با استعمار در زد و بند بوده اند همه واقعیتهای تلخ زنده گی کشور است که با شورانگیزترین طرزی نگارش یافته است.
دوران زمامداری امیر حبیبالله، عمدهترین محتوا و مضمون افغانستان در مسیر تاریخ است که مؤلف به طور کلی اشارات سطحی به تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در این زمان داشته است. امیر حبیبالله خان در سیاست خارجی، پابندی و وفاداری بیچون و چرای خود را به دوستی انگلیس و تائید موافقت نامههای قبلی ابراز کرده بود. با توجه به آن از تلاشهای دولت استعماری مؤرخ به این نتیجه میرسد که پیآمد استعمار، تضعیف اقتصاد، صنایع و فرهنگ ملی بود که بریتانیه توفیق یافت که از کنار آن به ساده گی رد گردد.
در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ به رخدادهای تاریخی نیمهی اول قرن بیست کشور، کمترین توجه مبذول شده است. قلمهای مزدور و مؤرخان جبون یا قصداً از نوشتن حقایق سر باز زده اند یا با توجه به سانسور در مطبوعات آن زمان از پخش و نشر آن جلوگیری به عمل آمده است تا به این وسیله جلو آگاهی اقشار جامعه را مانع شده باشند.
کم بها دادن امیر امانالله به مسایل داغ پشتون و بلوچ و تداوم قیامهای اقوام و قبائیل، توسعه روابط با ممالک آسیایی و اروپایی و عملی کردن اصلاحات، حمایت و مشارکت مردم منجمله اشتراک زنان در حیات اجتماعی، موج مخالفت و سنگ اندازیهای عناصر ارتجاعی را مؤجب گردید. علاوه برآن پوسیده گی دستگاه اداری، بیکفایتی، بیباوری کارمندان فاسد، دوروی، دغل باز، منافق و ناخرسندی مردم، علل ناکامی شاه امانالله را فراهم آورد.
بحث خلع امانالله خان، پادشاهی سه روزه عنایتالله خان، محاصره ارگ شاهی، بیانیهی امیر حبیبالله کلکانی، ایجاد کابینه او، گرایشهای متضاد کلکانی و همسنگرانش از مطالبی است که مستلزم پژوهشهای بیشتر تاریخی را به باور محترم غبار میطلبید.
بازگشت جنرال محمد نادر از فرانسه، حضرت مجددی از هند به پکتیا و شکست امانالله در غزنی و ترک کشور از بحرانیترین و سیاهترین رویدادهای تاریخ معاصر افغانستان است که مؤلف اثر افغانستان در مسیر تاریخ به آنها برخورد واقعبینانه و علمی داشته است. تحلیل دقیق این بخش، مبین حقایق زنده است که نیروهای ارتجاعی و پادوهای محلی آنان با دشمنی از آرمانهای دموکراسی، استقلال ملی، ترقی و عدالت اجتماعی ممانعت نموده و از همه امکانات، پروپاگند و تبلیغات بیدارکننده جلوگیری کرده و آب به آسیاب استعمار ریختهاند.