انتخابات ریاست جمهوری باید برگزار شود


جمعی از سیاستمداران با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مخالفت کردهاند. جالب این است که بسیاری از این سیاستمداران یا مثل آقای کرزی رییس جمهور منتخب بودهاند یا در انتخاباتهای ریاست جمهوری قبلی کاندیدا بوده و رای آوردهاند. این تناقض بسیار آشکار و آزاردهنده است که سیاستمدارانی که روزگاری خودشان مدعی مشروعیت انتخاباتی بودند، حال با انتخابات به بهانههای خیلی واهی مخالفت کنند. حکومت وحدت ملی وقتش تمام است. هیچ مرجع دیگری صلاحیت تمدید عمر این حکومت را ندارد. از آنجایی که تا کنون انتخابات برگزار نشده است، سران حکومت به وظیفهشان ادامه میدهند. تأخیرهای مکرر در تاریخ برگزاری انتخابات هم به دلایل تخنیکی و فنی پذیرفته شد. حال دیگر هیچ دلیلی وجود ندارد که انتخابات دو روز بعد برگزار نشود. انتخابات ریاست جمهوری باید دو روز بعد به روز شنبه، ششم میزان، برگزار شود. اگر انتخابات در آن تاریخ برگزار نشود، سوال بزرگ این است که رهبران حکومت بر چه مبنایی بر کرسی حکومتی لمیدهاند!
بنابراین راه دیگری غیر از برگزاری انتخابات نیست. عمر حکومت وحدت ملی به پایان رسیده است. از طرف دیگر قانون اساسی کشور حکومت سرپرست یا سرپرست شدن رییس جمهور برحال را پیشبینی نکرده است. وقتی قانون اساسی برای کشور تسوید و تصویب میشد، به این موضوعات به دقت پرداخته نشد. در آن زمان قانونگذاران و نویسندهگان قانون اساسی تجربهی انتخاباتی نداشتند و نمیدانستند در صورت برگزار نشدن به موقع انتخابات، چه جنجالهای کلانی به وجود خواهد آمد. قانون اساسی صرف انتقال قدرت از به یک رییس جمهور منتخب را به رسمیت میشناسد، غیر از این هیچ راه دیگری نیست. ادارهی سرپرست که برخی از سیاستمداران برای آن گلو پاره میکنند، در قانون اسیاسی کشور پیشبینی نشده است. بنابراین هیچ کسی نمیتواند در مورد حکومت سرپرست حتا صحبت کند.
اگر قرار بر تشکیل یک حکومت سرپرست باشد، چه کسی رییس این اداره را با چه مکانیزمی تعیین خواهد کرد؟ اگر یک جرگهی بزرگ سنتی بیاید، سوال مهم این است که چه کسی اعضای آن جرگه را گزینش خواهد کرد؟ اگر قرار باشد شهروندان جمهوری در تصمیمگیریهای اساسی شریک باشند، بهترین مکانیزم آن انتخابات ریاست جمهوری است. شهروندان جمهوری باید به یکی از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری رای بدهند تا او برندهی انتخابات شود و او در همآهنگی با دیگر نیروهای سیاسی یک حکومت اجماع ملی را شکل دهد. هیچ مرجع داخلی و بیرونی قادر نیست که بدیلی برای انتخابات پیدا کند. در داخل کشور هم هیچ مرجع دیگری صلاحیت ندارد که دورهی کار رییس جمهور را به مدت بسیار طولانی تمدید کند. شهروندان جمهوری هم خستهاند و میخواهند هرچه زودتر انتخابات برگزار شود تا شاهد تغییر در فضای سیاسی کشور باشند.
یک عده استدلال میکنند که انتخابات صرف در شهرها و مراکز ولایات برگزار شده میتواند و روستاها محروم میمانند. این یک واقعیت تلخ است که شورشیان و نیروهای تروریستی مربوط به طالبها بسیاری از دهکدهها را به اشغال خود درآوردهاند؛ اما این امر دلیل لغو کامل انتخابات یا تعویق آن به یک زمان نامعلوم شده نمیتواند. در هر منطقهای که ساحهی تسلط نظم جمهوری خوانده میشود، باید انتخابات برگزار شود و هر نامزدی که بیش از پنجاه درصد آرا را به دست آورد، بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند. این حکم قانون اساسی است. اگر این حکم قانون اساسی تطبیق نشود، کل کشور از نظم مبتنی بر قانون اساسی خارج میشود. انتخابات باید حتماً برگزار شود، حتا اگر برگزاری انتخابات محدود به شهرها و مراکز ولایات شود.
اگر سطح مشارکت خیلی گسترده نباشد، بازهم نامزدی که بیش از پنجاه درصد رای میآورد، به لحاظ قانونی مشکلی ندارد و میتواند رییس دولت شود؛ ولی مشکل سیاسی باید از طریق اجماع نیروها و چهرههای مهم سیاسی حل شود. نیروها و چهرههای سیاسی مهم میتوانند از همین حالا به تفاهم برسند که در پایان انتخابات یک حکومت اجماع ملی یا چیزی که مورد قبول تمام شهروندان و نیروهای سیاسی باشد، تشکیل بدهند. همهی نیروهای سیاسی باید برای برگزاری یک انتخابات موفق ریاست جمهوری تلاش کنند.