دور هفدهم مجلس نمایندهگان و معضل اعتبار

فهیم کوهدامنی، دانشآموختهی علم سیاست در هند
[email protected]
در افغانستان انتخاباتی که اسم رأی مردمی را بالایش گذاشتهاند، در اصل به یک درد سر و معضل برای ملت بدل شده است. انتخاباتی که میبایست سمبول زندهی دموکراسی در کشورها باشد، در کشور ما به رسم و رنگهای سنتی و قومی تغییر شکل داده و دیگر کسی به انتخاباتی که یکی از ویژهگیهای نظامهای دموکراتیک است، باور ندارد. انتخاباتی را که اخیراً برای تعیین اعضای مجلس نمایندهگان که پشت سر گذاشتیم، در آن شاهد ضعفها در تمام سطوح بودیم. پرونده انتخابات مجلس نمایندهگان سال ۹۷ بالاخره بعد از کشوقوسهای بیشمار بسته خواهد شد. غیر از غزنی، دیگر تمام ولایات وکلای خودشان را در مجلس شناختهاند. راه یافتن به مجلس نمایندهگان کار سادهای نبوده است، نامزدوکیل میبایست از هفت خوان رستم میگذشت تا به این مجتمع راه مییافت. چه راهکارها و برنامههایی روی دست گرفته شد تا پای نامزدوکیلی را به مجلس نمایندهگان کشاند؟ رقابت برای رسیدن به مجلس نمایندهگان، نامزدان را وادار به دست زدن به اعمالی میکند که ممکن به اعتبار جایگاهشان انگشت انتقاد دراز شود. این رقابت انتخابات را به سمت سنتی و محلیاش سوق داده است. انتخابات مجلس نمایندهگانی را که پشت سر گذاشتیم، با کمیوکاستیهایش، در مجموع روند راه یافتن وکلا به این مجلس را بیاعتبار کرده است.
وقتی دغدغه انتخابات بلند میشود، تعداد زیادی از مردم (سرمایهداران ولایتی، بزرگان قومی، قلدرهای منطقهای، جوانانی که خودشان را مدافع حقوق مردم میدانند، سیاسیون شناخته شده، مجریان تلویزیون و خلاصه هر آن کس که بوی قدرت به مشامش رسیده باشد) البته تعداد زیاد آنها بدون درک و حتا شناخت کلمهی مجلس نمایندهگان در آرزوی راه یافتن به این مجتمع میشوند. این افراد با وجود اینکه میتوانند در شغلهایی که مصروف آناند موفقتر ظاهر شوند، میآیند و در آرزوی رسیدن به این مجتمع میافتند. اینکه چرا این افراد در صدد چنین آرزوی میافتند، نیاز به پژوهش و تحقیق بیشتر دارد ولی آنچه نمایان است، جنبههای دست یافتن به قدرت، اولویت این اقدام است. آنچه توجه اکثریت افکار را در افغانستان به خود جلب کرده است، دست یافتن به قدرت است، که میتواند به قدرت سیاسی و اقتصادی دستهبندی شود. آنچه به عنوان باور در اذهان تهنشین شده است، این است که قدرت منجر به دست یافتن به احترام اجتماعی میشود.
گفتوگوهای میانقومی آغاز میشود، هر آن کس که پولدارتر از دیگران باشد، برنده گفتمانهای میانقومی میشود. نامزدان در فکر گردآوری تذکرهها شده و آمادهی نامنویسی میشوند. اینکه این تذکرهها از کجا و از چه طریقی میآیند، اعتبار دارند یا نه، نه به کمیسیون انتخابات فرقی میکند و نه هم به نامزدان. تذکرهها قیمتگذاری شده و نظر به نرخ روز در بازار دستبهدست میشود. نامزد وکلای احتمالی نمایندههایشان را در بازارهای گرم فروش تذکرهها میفرستند و نمایندهگان هم با هوشیاری و چانهزدنها کوشش به به دست آوردن بیشترین تذکرهها با پول اندک را میکنند. وکلایی هم هستند که اصلاً قیمتها در بازار برایشان مهم نیست و بدون چانهزنی، هر قیمتی که از دهان فروشنده بیرون شود، میپردازند. خیلیها کم اتفاق میافتد که نامزدی از پارلمان توانایی جمع کردن تذکرههای درخواست شده را به شکل قانونی و دموکراتیکش داشته باشد. بعد از نامنویسی، نامزد وکلا در صدد گردآوری آرای پراکنده افتاده و کمپینها شروع میشوند. زبانها به حرف گفتن میآیند، شخصیتها صمیمیتر و نرمتر میشوند، دستها به سینهها قرار میگیرند و یکباره خدمت به مردم به شعار اصلی عقب تریبونها بدل میشود.
ظهرها هم پلو رایگان در اختیار مردم عام قرار میگیرد. پول حرف اول را میزند و در پهلویش داشتن قوای نظامی و امنیتی (قانونی و غیر قانونی بودنش فرقی نمیکند)، شناخت و داشتن روابط با مسوولان حکومتی نیز از اجزاییاند که راه وکلا را برای رسیدن به هدفشان هموارتر میسازد.
مردم هم با درس گرفتن از تجربیات قبلی انتخابات، باهوشتر میشوند و رأیشان را به مفت به صندوق وکیلی نمیریزند. یا پول نقد راضیشان میکند، یا وعدهی داشتن وظیفهای در آینده دریافت میکنند و یا هم فریب رهبری که مدتها است باورمندش هستند را میخورند و رأی را به صندوق نامزد مورد تایید رهبر میریزند. دگر مردم هم باور کردهاند که رأیشان اصلاً تاثیری بر برنده و یا بازنده شدن وکیلی ندارد، در عوض با فروختن رأی، حد اقل تأمین نفقه خانواده میکنند. تقلب دیگر قانون میشود و در میان مردم هم به عنوان تنها رسم موجود اجتماعی مورد اعتبار و احترام قرار میگیرد. هر رأیی که در صندوق وکیلی ریخته میشود، معاملهای قبلاً در مورد آن صورت گرفته است.
نامزدوکلا هوشیارتر از مردم ظاهر میشوند، تا جایی که دگر داشتن رأی مستقیم از مردم اصلاً تاثیری در راه یافتن یک نامزد به پارلمان ندارد. تذکرهها به دو نوع جمعآوری و ساخته میشوند، اولاً تذکرههای اصلی مردم در محلات مختلف توسط نمایندهگانشان جمعآوری شده و توسط آنها با نامزد وکیلی وارد مذاکره میشوند. پول و جایگاه سیاسی از اولویتهای این مذاکره به حساب میآید. طریقه دوم و مهمتر هم اینکه تعداد کثیری از تذکرهها با دستهای نمایندهگان وکلا ساخته میشوند که اکثریت رأی یک نامزد وکیل را تشکیل میدهند. با در جریان بودن کمیسیونهای انتخاباتی، این تذکرهها در خانهها، دکانها و داخل موترها استیکر زده میشوند. به هر اندازهای که قدرت نظامی و اقتصادی یک نامزدوکیل بالاتر باشد، به همان اندازه استیکر بیشتری نصیبش میشود. این تذکرهها در افغانستان که تعدادشان به میلیونها میرسد، با نامهای مستعار و عکسهای از دختران و پسران هالیوود و بالیوود، ثبت دفتر راجستریشن کمیسیون مستقل انتخابات میشوند. استیکرها نیز با همان نامهای مستعار ثبت گردیده و انتظار روز انتخابات را میکشند. ثبت تذکرهها و استیکرها، پروسه طاقتفرسا بوده و زمانگیر نیز میباشد. از اینجا است که دیگر رأی مستقیم مردم اهمیتی ندارد، نامزد وکیلی که بیشترین استیکرها را از نمایندهگان کمیسیون به دست آورده است، برنده بدون قیدوشرط انتخابات میشود.
روز انتخابات فرا میرسد، موها در بدن تیمهای انتخاباتی میایستند و کار از صبح وقت شروع میشود. معمولاً کار مهم این روز به صندوق رساندن تذکرههایی که قبلاً ساختهاند میباشد. برای اینکه تذکرههای استکیر خورده و دست ساخته خودشان را وارد صندوقهای رأی کنند، تیمهای مختلفی را به گروههای ۱۰ تا ۲۰ نفری تقسیم میکنند. این گروهها وظیفه دارند تا به صورت دورهای و از چهار الی پنج بار رأی دهند. از دیگر کارهای مهم این روز، فرستادن اعضای خانواده برای رأیدهی، تنظیم ناظران و جمعآوری آرا در اخیر روز میباشند.
بعد از روز انتخابات، نوبت خودنماییهای اعضای کمیسیون فرا میرسد و آنها هستند که به بتهای نامزدوکلا بدل میشوند. دیگر مهم نیست که نامزدوکیلی در ولایتش رأی داشته است یا خیر، مهم به دست آوردن دل یکی و یا چند تن از اعضای بلندپایهی کمیسیون انتخابات در بدل رقم مشخصی میباشد. بازارهای دادوستد انتخاباتی رنگ تازهای به خود میگیرد و سرای شاهزاده به بازار مزایده چوکیهای پارلمان بدل میشود. برای اینکه پول بیشتری در حسابهای بانکی اعضای کمیسیون انتخابات واریز شود، انتخابات به زمان مدت طولانیای به تعویق میافتد و ضعفهای مدیریتی، آشکارا و نمایان میشوند. پرونده انتخابات نیز با سروصداهای از جناحهای مختلفی بسته میشود و پروندههای جدیدی باز میشود. اعضای کمیسیون رد صلاحیت میشوند و افراد جدید، با تعهدهای بیطرفی جایگزین آنها میشوند. اعضای جدید نیز حرف جدیدی نداشته و راهرو کارکردهای اعضای قبلی میشوند. نتایج، بالاخره اعلان میشود و نامزدان راه یافته با آنکه میدانند چگونه راه یافتهاند، به جشن و پایکوبی میپردازند.
ولی در این میان حرفی پنهان میماند، حرف اعتبار جایگاه. وکلا زمانی مورد اعتبار و احتراماند که رأی مستقیم مردم آنها را به مجلس فرستاده باشد. با آنکه شاید اکثریت وکلای دور هفدهم مجلس نمایندهگان برای پنج سال آینده از ولایات و مردمانشان نمایندهگی کنند، با در نظر داشت شرایط ذکر شده در بالا، چگونه خود را نمایندهگان واقعی مردم خطاب خواهند کرد.