چرا جرایم جنایی روبه افزایش است؟

دیروز بار دیگر یک حادثهی جنایی در کارتهی پروان/سینمای آریوب اتفاق افتاد. تفنگداران نقابدار به سرنشین یک تیزرفتار شلیک کردند و بعد بکس او را بردند. هر روز باشندهگان کابل از دزدیهای مسلحانه، قتل و باجگیری قصه میکنند. قصههای کنار خیابان، حواشی بازار و مسافران تکسیها همه از افزایش جنایت است. دزدانی که در پوشش راننده و مسافر فعالیت میکنند، مردم را با فریب سوار میکنند و بعد پول کسی را که سوار کردهاند، میدزدند. حتا در روز روشن، دزدی اتفاق میافتد. در همین هفته دوبار در روز روشن تفنگداران نقابدار در خیابان، پیش چشم مردم شلیک کردند و سبب قتل شدند. اما فرماندهی پولیس کابل و وزارت داخله با گفتن این که جرایم جنایی در هر جایی اتفاق میافتد، از خودشان رفع مسوولیت میکنند.
تردیدی نیست که جرایم جنایی در هر شهری اتفاق میافتد. به همین دلیل است که نیرویی تنفیذ قانون به میان آمده است. پولیس بخشی از نیروی تنفیذ قانون است و برای مبارزه با جرایم به میان آمده است. اگر جرایم جنایی نباشد، فلسفهی وجود پولیس از بین میرود. پولیس وظیفهی محافظت از شهر، خیابان، ملکیتهای خصوصی شهروندان و تطبیق قانون را دارد. در همهی کشورهای دنیا پولیس با جرایم جنایی مبارزه میکند. مبارزهی پولیس با جرایم جنایی سبب میشود که میزان این جرایم به حداقل برسد و دیگر ترس عموم از دزد و تفنگدار غیرمسوول از بین برود.
اما پولیس کابل و در مجموع وزارت داخله، در مبارزه با جرایم جنایی ناکام است. باور عموم مردم عام این است که شبکههای دزد و تبهکار در حوزههای پولیس کابل نفوذگذاری کردهاند و به کمک آنان دست به جنایت میزنند. روشن است که تصورات عموم همیشه درست نیست، ولی وقتی که همیشه یک نهاد ناکارآمد ثابت شود، تصورات غلط و مخرّب در آن مورد آن شکل میگیرد. وقتی که امرالله صالح برای مدت کوتاه وزیر داخله بود، وجههی پولیس تقویت شده بود. در آن روزها وزارت داخله به نوعی جنگ نرم و تبلیغاتی با شبکههای جرمی روی آورده بود که خیلی مؤثر بود. آن جنگ سبب شده بود باور عموم دربارهی پولیس تغییر کند. در آن زمان مردم عام و حتا رانندهگان تکسی از دزدان مسلح هراسی به خود راه نمیدادند. در آن زمان فهرستهای طویل اسامی دزدان و مظنونان از طرف وزارت داخله به نشر میرسید و مردم با نام آنانی که شهر را ناامن کرده بودند، آشنا شده بودند.
اما این روزها، وضعیت بسیار تغییر کرده است. بار دیگر شاهد افزایش میزان جرم و جنایت هستیم به حدی که شمار قتلهای خیابانی در روز روشن افزایش یافته است. پولیس هم تا حال هیچ نوع فعالیت در خوری از خودش نشان نداده است. نه قاتلان کسی که در خیابان آسمایی کشته شد بازداشت شدهاند و نه تا حال پولیس دربارهی قتلی که در کارتهی پروان در کنار سینمای آریوب صورت گرفت، معلومات داده است. این وضعیت باور و اعتماد عمومی را به پولیس و وزارت داخله از بین میبرَد. لازم بود که وزارت داخله از خودش تحرک نشان میداد.
شاید یکی از علتهای ناکامی فرماندهی پولیس کابل و وزارت داخله در مبارزه با جرایم و مهار شبکههای جرمی، ناتوانیهای حرفهای شماری از مسوولان پولیس باشد. شماری از مسوولان پولیس شاید شهامت لازم را برای تطبیق قانون و مبارزه با جرایم نداشته باشند. تردیدی نیست که مبارزه با جرایم کار سختی است و شهامت بسیار میخواهد. شاید خانوادهی افسرانی که با جرایم مبارزه میکنند، در معرض تهدید قرار بگیرد. مسوولانی که شهامت مبارزه با جرایم را ندارند، یا خود داوطلبانه کنار بروند و یا رهبری دولت دربارهی آنان تصمیم بگیرد. اگر جرایم جنایی همچنان ادامه یابد، باور و اعتماد مردم به تمام دستگاه دولت صدمهی جدی میبیند و آن زمان شاید همه برای حفاظت از جانشان در پی به دست آوردن سلاح شوند. اگر همه مسلح شوند و هر کس شلیک کند، هیچ اثری از ثبات و نظم در شهر باقی نمیمانَد.