هیچکس هیچکس آواره الهی نشود؛ حرفهای دل شاعر افغانستانی

افغان رادیو افغانستان_ شعر زبان اعتراض آدمی است بر وضعیت موجود! این جملهای بود که سالها پیش یکی از اساتید ادبیات در تعریف شعر برایمان میگفت.
به گزارش خبرگزاری افغان رادیو افغانستان، شاعرها که پاسداران زبان و فرهنگ یک ملتند، بدور از کشمکشهای سیاسی و زنده باد و مرده باد، همواره سعی کردهاند بذر عشق بکارند و محبت و همدلی بیافرینند.
در این روزها که گفتههای آقای عراقچی قلب میلیونها افغانستانی و ایرانی را رنجانده، شاعران دو کشور ایران و افغانستان سعی در تلطیف فضای عمومی داشتهاند.
سیده تکتم حسینی، شاعر توانای مهاجر افغانستانی و صاحب کتاب نارنج مویهها و دوشنبههای کوهی در حال و هوای این روزها شعری سروده است، این شعر در واقع حرف دل سه میلیون مهاجر افغانستانی مقیم ایران است که در طی چهل سال خانه شریکی و خون شریکی و غم شریکی در کنار مردم شریف ایران زندگی کردهاند، با هم گریستهاند، با هم خندیدهاند و درد تمام این سالها را با هم چشیدهاند.
آمدم از شب تاریک به فردا برسم
از بد و خوب گذشتم که به اینجا برسم
پشت سر، خاطره ی کودکی ام جا مانده
یک نفر در دل من هست که تنها مانده
با دل خسته کسی کاش که راهی نشود
هیچ کس، هیچ کس، آواره الهی نشود
خانه ام سوخت، اگر این همه راه آمده ام
“از بد حادثه اینجا به پناه آمده ام”
از غم و درد دلم کاش که آکنده نبود
جنگ در کشور من کاش پناهنده نبود
باغ ها را بغل بوتهی خشخاش ببین
زشت و زیبای مرا مثل خودت فاش ببین
من همانم که نرفته است غمت از یادم
پای یک چشمه نبوده مگر آبادی مان؟
پس چرا دور شده خانه ی اجدادی مان؟
هشت سال از تب یک عشق سرودم با تو
من مگر همنفس جنگ نبودم با تو؟
حائلی بین دل ما دو نفر کاش نبود
مرزها ساخته ی دست بشر کاش نبود
در تمامی اعصار رای بر این بوده که مرزهای عقیده بر مرزهای جغرافیا ارجحند. افغانستان و ایران دو کشور نیستند و همه ما اهل یک کشوریم!
انتهای پیام
سیدجمال الدین سجادی