عدالت ترمیمی: چهارچوبی برای احیای عدالت، صلح و مصالحه در افغانستان

منبع: gp preview – نویسنده: بهمن شاهی – مترجم: مصطفی صدیقی
برای پایان دادن به خشونتهای درازمدت و چند دههای در افغانستان، عدالت باید بخشی از هر توافقنامه ممکن باشد؛ اما به جای تمرکز بالای مجازات عاملان جنگ، افغانستان نیازمند به یک چهارچوب عدالت ترمیمی است که تمرکز آن روی نیازهای قربانیان جنگ باشد.
مذاکرات اخیر میان ایالات متحده امریکا و طالبان، نشان میدهد که آنها به یک توافق صلح نزدیکاند؛ اما هیچ توافقنامهای منجر به صلح دوامدار نخواهد شد، مگر اینکه افغانستان گذشته را مد نظر داشته باشد. طوری که مذاکرات جریان دارد، افغانها به یک صلح دوامدار خوشبین هستند. در همین حال، خشونتها و ترورها هنوز هم در افغانستان بسیاری را زیانبار کرده است و قربانیان انتظار عدالت را دارند. عدالت ترمیمی که متمرکز بر نیاز قربانیان است، میتواند بهترین چهارچوب برای برقراری عدالت، یکجاسازی و مصالحه بین افغانها شود.
توافقنامه صلح ملل متحد برای افغانستان در سال ۱۹۹۲ ناکام شد و جنگهای حزبی خیلی زود بعد از توافقنامه به وقوع پیوست. توافقات بن در سال ۲۰۰۲ که یک نظام دموکراتیک را بعد از حکومت طالبان به وجود آورد، برای آوردن صلح در کوتاهمدت موفق بود، اما در آوردن صلح پایدار همچنان ناکام ماند. این توافقات شتابزده برای پایان جنگ و خشونت هرچند در کوتاهمدت موفق بود، اما در درازمدت نتوانست منجر به صلح پایدار شود. نادیده گرفتن عدالت و صلح فراگیر که در آن همهی افغانها در تعیین آینده خود نقش فعال داشته باشند، باعث ناکامی این توافقات گردید.
به جای پاسخگو بودن ناقضان حقوق بشر که در گزارش دیدبان حقوق بشر شرح شده است، عاملان خشونتها به مقامهای بلند حکومتی پس از سرکوبی طالبان دست یافتند؛ اما هیچکدام از آنها معذرت نخواست و بازجویی نشد و هیچ یک از قربانیان جنگ جبران خساره دریافت نکرد. نتیجهی آن، حکومت پر از فساد است که از فرهنگ معافیت از مجازات سود میبرد و مردم ستمدیدهای که از این حکومت به جا مانده است. سناریوی مشابه در مورد طالبان نیز وجود دارد و نباید دوباره اشتباهات گذشته تکرار گردد.
زیانها و رنجهایی که مردم افغانستان در جریان دوره طالبان و حکومت افغانستان تجربه کردهاند، بسیار مهم است و باید در روند صلح و مصالحه به آنها پرداخته شود. رییس جمهور اشرف غنی در اوایل سال روان در نشست جهانی اقتصاد گفت: «از سال ۲۰۱۴، زمانی که من رییس جمهور شدهام، بدین سو بیشتر از ۴۵۰۰۰ از نیروهای امنیتی افغان قربانی دادهاند.» براساس گفتههای تادامیچی یاماموتو، نماینده خاص سرمنشی عمومی سازمان ملل متحد برای کمک به افغانستان، بیشتر از ۳۲۰۰۰ فرد ملکی کشته شده و از سال ۲۰۰۹ تا حال در حدود ۶۰۰۰۰ زخمی شدهاند.
اعضای گروه طالبان و مردمی که تحت حاکمیت آنها زندهگی میکنند، از نیروهای امنیتی افغانستان و نیروهای متحد بینالمللی آنها شکایتهای قانونی دارند که شامل حبس غیرقانونی، ویرانی داراییها و شکنجهها میشود.
به زیانها و آسیبهایی که از سوی طرفهای جنگ بالای مردم افغان ضربه وارد کرده است، باید پرداخته شود. فرهنگ معافیت از مجازات، بیعدالتی و فساد را به بار میآورد. صلح پایدار زمانی به میان میآید که عدالت در توافقات مد نظر گرفته شود. تمرکز عدالت ترمیمی رسیدهگی به نیازهای قربانیان است، نه مجازات عاملان آن. در این چهارچوب عدالت به معنای بهبود قربانیان و آشتی است. در یک چهارچوب عدالت ترمیمی، عدالت فقط به صورت یک مداوا در نظر گرفته میشود، نه مجازات یا انتقام. برخلاف سیستم سنتی عدالت غرب که میپرسد «کدام قانون نقض شده است؟ چه کسی آن قانون را شکستانده است؟ او مستحق چه مجازاتی است؟» چهارچوب عدالت ترمیمی سوالهای متفاوت میپرسد: چه کسی آسیب دیده است؟ نیازهای او چیست؟ مکلفیتها مربوط چه کسانی است؟
در چهارچوب عدالت ترمیمی، برقراری عدالت نیاز به اشتراک قربانیان، مجرمان و اعضای جامعه دارد. این راهکار بیشتر قربانیمحور است و در جستوجوی پاسخگویی است تا مجازات و انتقام. این تعریف از عدالت با منش و شخصیت ملی مردم افغانستان سازگاری دارد، چون این چارچوب در پی بازسازی روابطی است که بر اتحاد و همبستهگی افغانستان حاکم است.
برای تأمین عدالت، وحدت ملی و مصالحه، من طرحی شبیه به طرح «کمیسیون حقیقتیاب و مصالحه» را پیشنهاد میکنم که برای نخستینبار در افریقای جنوبی به رهبری بایشاپ دسموند توتو عملی گردید. کمیسیون حقیقتیاب و مصالحه در افریقای جنوبی مجرمان و قربانیان را رودرروی هم قرار داد تا به گذشته خود بپردازند. کمیسیون حقیقتیاب و مصالحه در افغانستان، مصالحه با گذشته را به میان میآورد، حقیقت را در مقابل حافظه تاریخی مردم قرار میدهد و زمینه را برای بهبود فراهم میسازد. برای ساختن یک آینده مشترک، افغانستان منحیث یک دولت ملی باید با گذشته خود مصالحه کند.
ملاحظات متعددی وجود دارد که باید در کمیسیون حقیقتیاب و مصالحه در افغانستان مشخص گردد. در سطح قریهها و ولسوالیها، محاکم محلی باید به شکایات محلی رسیدهگی کنند؛ اما برای جنایاتی در سطح گستردهتر ملی، محکومان باید به محاکم ملی راجع شوند و احتمالاً با پوشش رسانهای و حضور مردم. رهبری کمیسیون حقیقتیاب و مصالحه باید شامل رهبران دینی، نمایندههای جامعه مدنی، مقامهای دولتی، رهبری طالبان و دیگر گروههای مخالف باشد. ایالت متحده و دیگر شرکای بینالمللی باید کمکهای تخنیکی و حمایتی را برای این روند فراهم کنند.
مخالفان طرح عدالت ترمیمی خواهند گفت که تأکید بیش از حد روی عدالت، روند گفتوگوهای صلح را صدمه خواهد زد. به گونه مثال، گزارشی از انستیتوت صلح ایالات متحده در مورد گفتوگوهای صلح میان دولت افغانستان و گروه مخالف مسلح قبلی (حزب اسلامی) یک معافیت عمومی را برای گروههای جنگی پیشنهاد کرده است که این معافیت آنها را تشویق کرده و به سوی گفتوگوهای صلح میکشاند.
مخالفان این طرح حتا خواهند گفت که مجرم خواندن و مجازات گروههای جنگی، باعث به درازا کشیدن جنگ و ادامه خشونتها میشود. این یک مسأله مهم است، اما لزوماً این یک طرح مجزا و متقابل نخواهد بود. صلح و عدالت بیشتر مکمل همدیگراند تا اینکه متضاد باشند. طوری که در بالا بیان شد، طرح عدالت ترمیمی یک رویکرد قربانیمحور است که به دنبال مصالحه و پرداختن به شکایتهای قربانیان میگردد.
عدالت یک امر لازمی برای صلح دوامدار در افغانستان است. آقای خلیلزاد، نماینده خاص ایالات متحده امریکا برای مصالحه در افغانستان، باید عدالت را در آجندای مذاکرات صلح با طالبان بگنجاند. پرداختن به موضوع عدالت، به نفع ایالات متحده، طالبان و دولت افغانستان است. از طرح عدالت ترمیمی تمام گروهها سود خواهند برد و هیچ کسی متضرر نخواهد شد. هدف این طرح مجازات نیست، بلکه بهبود همبستهگی و روابط است.