ارادهی قوی سیاسی، کلید ثبات و توسعهی اقتصادی در منطقه

- سید اکرم بارز
جنوب آسیا و آسیای مرکزی از نظر جغرافیای سیاسی و اقتصادی
از مناطق مهم و حساس جهان محسوب میشود و دارای پتانسیلها و ظرفیتهای فوقالعاده
اقتصادی برای انجام مبادلات و توسعهِی همکاریهای اقتصادی منطقهای میباشد.
ذخایر بزرگ نفت و گاز و سایر منابع غنی از مزیتهای مهم
این منطقه است و پای بسیاری کشورهای دور و نزدیک را در معادلات اقتصادی و استراتژیک
منطقه کشانیده و سبب رقابتها و اختلافات جدی بر سر چگونگی مدیریت و استفادهی منابع
اقتصادی گردیده است.
در عین حال تروریزم، افراطگرایی و مواد مخدر به عنوان چالشهای
جدید منطقهای، بیاعتمادیهای سیاسی را در روابط دوجانبه و چندجانبهی کشورها به
وجود آورده و محیط استراتژیک منطقه را شدیداً تقابلی ساخته است.
از سوی دیگر حضور قدرتهای غربی به ویژه امریکا در منطقه،
رقابتهای شدید قدرتهای منطقه مانند چین و روسیه بر تعریف حوزهی نفوذ و منافع میان
یک دیگر و رقابت این دو قدرت با ایالات متحده امریکا در حوزههای استراتژیک و شکلدهی
ایتلافها و یارگیریهای استراتژیک، ابهام و سردرگمی در سیاستهای کلان منطقه به وجود
آورده و چالش عمدهی فراراه گسترش تعاملات و مناسبات معنادار منطقهای مبتنی بر استفادهی
اثرگذار و بهینه از ظرفیتهای قابل توجه اقتصادی پنداشته میشود و مسلما چنین وضعیت
دشوار، فرصتهای زیادی را هدر داده و چشمانداز همگرایی منطقه را تیره و تاریک نموده
است.
موجودیت اختلافات در مورد چگونگی مدیریت و بهرهبرداری از
منابع آبی، مسایل حلناشدهی سرحدی، تنشهای قومی و هویتی، توسعهنیافتگی، ضعف ساختارهای
سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در منطقهی آسیای مرکزی، شکلنگرفتن نهادهای مدنی و ساختارهای
سیاسی دموکراتیک، منطقهگرایی را در این منطقه به مشکل مواجه کرده است.
مشکلات در روابط دوجانبه و چندجانبهی هند و پاکستان، افغانستان
و پاکستان، رقابتهای چین و روسیه و اثرگذاری بر نحوهی تعیین مناسبات کلان کشورهای
آسیای مرکزی با یکدیگر و روابط منطقهای آنها، تاثیر منفی بر تعاملات اقتصادی و تجارت
منطقهای گذاشته و زمینههای توسعهی تجارت پرهزینه، غیرمستقیم و غیررسمی را فراهم
کرده و نیز حجم و میزان مبادلات اقتصادی منطقهای را در پایینترین سطح ممکن قرار داده
است.
ارادهی ضعیف و شکنندهی سیاسی همراه با شک و تردیدهای سیاسی
به همکاریهای اقتصادی و امنیتی سبب شده تا راهکارهای اساسی و همهشمول برای رویارویی اثرگذار علیه تهدیدهای
امنیتی که مانع عمده فراراه سایر همکاریها میباشد، ایجاد نشود. عمق بیاعتمادیهای
سیاسی میان کشورهای منطقه، سازمانها و میکانیزمهای چندجانبه را وادار ساخته تا چگونگی
همکاریهای مشترک را در چارچوب تدابیر اعتمادسازی (Confidence Building Measures)
مورد توجه قرار دهند.
سازمانهای سیاسی و اقتصادی، مانند سارک، ایکو، شانگهای،
کنفرانس سیکا (تعامل و تدابیر اعتمادسازی در آسیا) پروسهی استانبول – قلب آسیا (شش
تدبیر اعتمادسازی) کنفرانس ریکا و سایر میکانیزمهای سهجانبه و چهارجانبه منطقهای
که به هدف اعتمادسازی سیاسی و تحکیم مناسبات اقتصادی تشکیل شدهاند، با تعریف اصول
و محورهای منطقهگرایی عناصر و مؤلفههای مفید همگرایی منطقهای را در اصول و شکلیات
بمیان آوردهاند، اما تاکنون نتوانستهاند طرحها و استراتژیهای بزرگ و اساسی وصل
فزیکی مناطق و توسعه همکاریهای بیشتر منطقهای را برای پاسخدهی به نیازهای روزافزون
و پیشرفت اقتصادی منطقه در صدر آجندای خویش قرار داده و دورنمایی مساعد سیاسی برای
تسهیل و توسعهی همکاریهای گستردهی اقتصادی و امنیتی ایجاد کند.
در نبود اراده و همکاری لازم سیاسی، چارچوبهای مناسبات
دوجانبه و چندجانبه و سازمانهای تسهیلگر و همآهنگکنندهی همکاریهای منطقهای در
تعریف و تعیین مرز میان فعالیتهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشورها موفقیت چندانی
نداشته و سازوکارهای منطقهای مستلزم بازبینی ساختاری و بازتعریف استراتژیها و منطبقسازی
با وضعیت موجود میباشد.
هنوز این درک و ذهنیت در ساختار تصمیمگیری سیاسی کشورهای منطقه به صورت جامع نهادینه نشده است که پیشبرد بازی برد-برد اقتصادی و تأمین و تحقق منافع اقتصادی هر یک از کشورها میتواند به ثبات، امنیت و توسعهی کل منطقه کمک کند و پیشبرد بازی با قاعدهی برد-باخت سوگمندانه قربانیهای زیاد جانی و مالی از مردمان منطقه گرفته و فرصتهای ایجاد روابط حسنه و استفادهی سالم و موثر از پتانسیلهای موجود را هدر داده است. تا زمانی که بیاعتمادیها و تنشهای سیاسی میان کشورها کاهش نیابد، تلاشها برای گسترش تعاملات منطقهای، اثر استراتژیک بر وضعیت منطقه نخواهد گذاشت. سطح بیاعتمادی سیاسی به اندازهی بالا است که در کنفرانسهای منطقهای از ضرورت افزایش همکاریهای منطقهای حرف زده میشود، اما بر سر تعیین تاریخ برگزاری کنفرانس و محل جلسات سازمانها و مسایل کوچکتر از آن رسیدن به توافق خیلی دشوار است. به عبارت دیگر چشمانداز منطقهگرایی معنادار و مفید در منطقهی ما زیاد مساعد نیست و میکانیزمهای منطقهای نمیتوانند به سوالات اساسی و کلیدی برای اعتمادسازی راهحلهای مقنع ارایه کند. ما باید از نحوهی اعتمادزایی و همکاریهای سیاسی که در همگراییهای اروپایی و در نمود آسیایی آن در (آ.سی.آ.ن) الگوهای موفق همگرایی منطقهای که در چارچوب این نوع سازوکارها، بحثهای اساسی در محور ایجاد مشترکات بیشتر، تعریف اولویتها و چگونگی طرح و تطبیق پالیسیهای اولویتبندی صورت میگیرد، بیاموزیم و از تجارب مثبت سایر پلتفورمهای منطقهای استفاده بهینه کنیم.