چرا ترکیب هیأت ملی مذاکره هنوز اختلافی است؟

به نظر میرسد که اختلافهای جدی میان سیاستمداران پرنفوذی که در شورای رهبری مصالحه گرد آمدهاند، بروز کرده است. به نظر میرسد که بین محمداشرف غنی، حامد کرزی و سیاستمداران دیگر در مورد اینکه کیها عضو هیات مذاکرهکننده در قطر باشند و کیها نباشند، اختلافهای جدی بروز کرده است. چنین مینماید که حامد کرزی با دفتر طالبان در قطر در تماس است. او با در نظر داشت حساسیتهای این گروه در هیات مذاکرهکننده نظر میدهد. چنین مینماید که کرزی با حضور برخی از چهرههای مدنظر محمداشرف غنی در هیأت مذاکرهکننده مخالف است. حامد کرزی و برخی از سیاستمداران دیگر خواستار افزایش شمار اعضای شورای رهبری مصالحه هستند و میخواهند چهرههایی در هیأت مذاکرهکننده وارد شوند که زیاد مدنظر محمداشرف غنی نیست. آقای غنی میخواهد که هیات مذاکرهکنندهی ملی و فراگیر را توسط یک فرمان حکومتی معرفی کند، اما سیاستمدارانی که با دفتر طالبان در قطر در تماساند با این اقدام مخالف میباشند.
همین اختلافها سبب شده است که تا هنوز هیأت مذاکرهکننده معرفی نشود. علاوه بر این در مورد پالیسیای که هیأت مذاکرهکننده باید تعقیب کند، به صورت کلی توافق وجود دارد، ولی توافق روی تمام مسایل حاصل نشده است. سیاستمداران بیرون از حکومت و احزاب سیاسی تصمیم دارند که در نشست قطر حتا بدون حضور نمایندهگان حکومت و در غیاب یک اجماع سیاسی شرکت کنند. قدرتهای بزرگ از جمله ایالات متحده هم طرفدار برگزاری نشست قطر هستند. آنان اهداف و دلایل خودشان را دارند. برای ایالات متحده خیلی مهم است که در نشست قطر تمام مسایلی که با طالبان مذاکره کرده است، طرح شود.
از نظر ایالات متحده دو موضوع خیلی مهم است ۱- تضمین مبارزه با تروریسم و ۲- کاهش نیروهای امریکایی و ناتو. در مورد این دو موضوع به صورت مشخص چیزی گفته نشده است، اما ایالات متحده میخواهد که طالبان با نمایندهگان تمام بخشهای جامعهی افغانستان روی این مسایل توافق کند. ایالات متحده نمیتواند همهچیز را به خواست طالبان مسیر بدهد. باید همهی موضوعها از خروج نیروهای ناتو گرفته تا تضمین مبارزه با تروریسم، در گفتوگوهای میانافغانستانی مورد بحث قرار بگیرد. برای گروه طالبان هم مهم است که موضوع خروج نیروهای خارجی در بدل پایان جنگ، به مطالبهی عمومی بدل شود.
اما محمداشرف غنی هم اهداف خود را دارد. او میخواهد بیشترین نفوذ را در هیأت مذاکرهکننده داشته باشد. علاوه بر این آقای غنی به برگزاری جرگهی مشورتی صلح اصرار دارد. اما داکتر عبدالله، حنیف اتمر و حتا حامد کرزی با برگزاری این جرگه مخالفاند. از نظر سیاستمداران بیرون از حکومت، برگزاری جرگه وقتی معقول است که زمان مذاکرهی جدی با طالبان فرا برسد و اعضای جرگه آجندای آن مذاکره را تصویب کنند. به باور آنان، جرگه وقتی ضرورت است که روی یک نقشهی راه برای پایان جنگ و آیندهی سیاسی کشور با طالبان توافق شود و اعضای جرگه آن را تصویب کنند. از نظر مخالفان غنی در شرایطی که نه مذاکرهی جدی با طالبان شروع شده و نه روی کدام نقشهی راه برای آینده توافق صورت گرفته است، برگزاری جرگهی مشورتی ضرورت نیست. مخالفان غنی و رقیبان انتخاباتی او به این باوراند که محمداشرف غنی در برگزاری جرگه اهداف کمپینی و انتخاباتی دارد. حتا داکتر عبدالله رییس اجرایی هم با برگزاری جرگهی مشورتی نهم ثور مخالف است.
واقعیت تلخ دیگر این است که طالبان حاضر به گفتوگو با حکومت نیستند و آن را مخالف باورهای ایدیولوژیکشان میدانند. همین موضع طالبان سبب شد که حکومت هم نقش موازی با گروهها در نشست آتی قطر داشته باشد. طالبان حاضر به گفتوگو با حکومت به عنوان حکومت نیستند. اعضای دفتر طالبان در قطر و شماری از سخنگویان غیر رسمی آنان میگویند که انعطافناپذیری آنان در موضع مذاکره نکردن با حکومت، صرف علت ایدیولوژیک ندارد. به گفتهی آنان محمداشرف غنی، از طریق قیوم کوچی و حاجی دینمحمد قبل از برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ با نمایندهگان طالبان که در قطر مستقر اند، مذاکره کرد. آن مذاکرات ظاهراً محرمانه بود. طالبان در آن مذاکرات از محمداشرف غنی خواسته بودند که به مجردی که به قدرت برسد، مثل حامد کرزی از امضای قرارداد امنیتی و دفاعی با ایالات متحده امتناع کند و به گروه طالبان پیشنهاد مذاکرهی بیقیدوشرط بدهد و اعلام کند که میخواهد با طالبان نه از طریق پاکستان، بلکه به صورت مستقیم وارد گفتوگو شود.
اما این امر محقَق نشد. محمداشرف غنی با به قدرت رسیدنش تلاش کرد که از طریق پاکستان با طالبان مذاکره کند. او به اسلامآباد رفت و از رهبران ارتش پاکستان خواست که رهبران شورای کویته را دور میز مذاکره با حکومت افغانستان حاضر کنند. آن تلاشها نتیجه نداد. محمداشرف غنی در فبروری سال ۲۰۱۸ به طالبان پیشنهاد مذاکرهی بیقیدوشرط داد نه در سپتامبر سال ۲۰۱۴. از مذاکرهی محرمانهی طالبان با محمداشرف غنی در سال ۲۰۱۴ حتماً حامد کرزی هم اطلاع دارد. بعید است که کسانی مثل حاجی دینمحمد بدون اینکه به کرزی اطلاع بدهند، به نمایندهگی از اشرف غنی با طالبان مذاکره کرده باشند. شخص محمداشرف غنی در این مورد تا حال توضیح نداده است. اعضای هیات طالبان در نشست مسکو به شماری از شرکتکنندهگان دیگر آن نشست گفته بودند که محمداشرف غنی به تعهدی که با نمایندهگان این گروه کرده بود، پابند نماند و به همین دلیل رهبران این گروه دیگر مایل به مذاکره با او نیستند. در سال ۲۰۱۴ طالبان در بدل تعهداتی که از محمداشرف غنی گرفتند، مانع برگزاری دور دوم انتخابات در مناطق روستایی جنوب و شرق که زیر سلطهی این گروه است، نشدند.
امروز هم سیاستمداران پرقدرت، به همدیگر اعتماد ندارند. مخالفان آقای غنی تصور میکنند که او شاید از تلاشهایی که به هدف پایان جنگ صورت میگیرد، استفادهی کمپینی کند. همین ترس را شخص محمداشرف غنی هم دارد. او میخواهد تحولات را به گونهای مسیر بدهد که برای مخالفان و رقیبانش سود کمپینی و انتخاباتی فراهم نسازد. اختلافات در شورای رهبری مصالحه و جنجالی شدن ترکیب هیاتی که باید به قطر برود، ناشی از همین نگرانیها است. ولی اختلافهای جدی سیاسی و بیاعتمادیها سبب تضعیف موقف کلیتی به نام افغانستان میشود. چهرههایی که ساحهی راهبردی سیاست را در کابل در دست دارند، تا حال موفق نشدهاند که برای منافع کلیتی به نام افغانستان، منسجم شوند.